نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - محمد آقایی
شهید « محمد آقایی » در بخشی از وصیت‌نامه‌اش نوشته است: «دقت نمائید که در اعمال خود مرتکب شرک نشوید و کسی را شریک خداوند قرار ندهید.»
کد خبر: ۵۳۶۳۹۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۲۹

در قسمت دوم وصیت‌نامهِ دانشجو و بسیجی شهید « محمد آقایی » خطاب به خانواده‌اش آمده است: «به فرزندانم قرآن و معارف اسلامی و سایر دروس را آموزش دهید و آنان را فردی مفید برای اسلام بار آورید و به آنها بفهمانید که پدرشان برای چه رفت و چرا رفت.»
کد خبر: ۵۳۰۵۹۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۴

در قسمت اول متن وصیت‌نامه دانشجو و بسیجی شهید « محمد آقایی » آمده است: «کلیه حرکتتان را فقط برای رضای خداوند متعال انجام دهید، دقت نمائید که در اعمال خود مرتکب شرک نشوید و کسی را شریک خداوند قرار ندهید و توجه نمائید که رضایت و تحسین مردم را به رضای خداوند ترجیح ندهید.»
کد خبر: ۵۳۰۵۹۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۴

گفتگوی نوید شاهد با "محمد آقایی" آزاده و جانباز کرمانشاهی؛
نوید شاهد - " محمد آقایی " آزاده و جانباز کرمانشاهی در رابطه با روزهای سخت اسارت می گوید: «وقتی عراقی ها خبر فوت امام (ره) را دادند انگار یک غم بزرگ سراسر اردوگاه را گرفت. همه به سلول‌های خود رفتند و شروع به گریه کردند. یک هفته تمام در غم مطلق از دست رفتن امام بودیم. روزهای سخت تازه بعد از شنیدن فوت امام برای اسراء شروع شده بود.»
کد خبر: ۴۸۵۵۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۶

قسمتی از وصیت نامه شهيد محمد آقايي پور؛
شهيد محمد آقايي پور در سال 1342در شهرستان خشکبيجار ديده به جهان گشوده در آغوش گرم خانواده با ايمان خود تا دوم دبيرستان درس خواند و بعدها بصورت داوطلب بسيجي به جبهه رفت . وي در عشق به وطن و کشورش جان پاک خود را در سال 1362 در کردستان -مريوان و در عمليات والفجر 4 تقديم انقلاب و امام و کشورش نمود . و با اصابت ترکش خمپاره به نداي حق لبيک گفت .
کد خبر: ۴۵۵۸۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۵

شهدای ترور استان گلستان
هنگامی که لباس احرام پوشیدهم یک پروانه بر روی دستم نشست. تا پایان احرام دستم را تکان ندادم و آن پروانه نیز مدت زیادی بر روی دستم نشست و من به یاد پسرم به او نگاه می کردم و گویا او را می دیدم
کد خبر: ۴۴۹۰۴۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۲۵

شهدای ترور استان گلستان
وظیفه زدودن غبار از روی خورشید، پاک کردن غم پژمردگی از چهره شهر، و ساختن پنجره هایی شبیه به چشم هایی که آینده ای پر از امید را می کاود، آن روزها بر عهده جوانانی بود که می شد تا انتهای قلبشان و تا آخرین صفحه ی حریر زندگیشان سفر کرد
کد خبر: ۴۴۹۰۴۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۲۵